الصندوق
طوابير طويلة واقفة أمام الباب منذ الصباح الباكر تتدافع بالمرافق والمناكب و يتصايح أصحابها و كأنهم في يوم الحشر.
ثم يدخلون الواحد وراء الآخر إلى قاعة فسيحة ملأى بالرجال المهمين. يختارون أوراقا حمراء وصفراء وبيضاء وخضراء وزرقاء وبرتقالية وبنفسجية ووردية ويمرون من أمام صندوق من البلور الشفاف، فيضعون الأوراق في قلبه ويخرجون من باب القاعة وهم ينظرون إلى القفل الأصفر الذي يغلق فم الصندوق على قوس قزح.
في المساء يرفع الصندوق كالعريس على الأكتاف ، ويفتح القفل لعد الأوراق .
والغريب في الأمر أن الرجال المهمين المكلفين بفرز الأوراق لا تتعبهم العملية ، فينجزون المهمة بيسر وسرعة لأن قوس قزح
صار ذا لون واحد ... لون رمادي كئيب...
الصندوق
قصة قصيرة جدا
ابراهيم درغوثي/ تونس
ترجمها الى الفارسية : محمد سعيدي
صف ها طولان از بامداد در برابر در استاده وهمراهان وگروه ها وارد شدهوفرادشان بلند بود، گو در روز رستاخز بسر م برند.
سپس ک ک وارد سالنبزرگ آکنده از مردان مهم م شوند. برگه ها قرمز وزرد وسفد وسبز ونارنج وبنفشوصورت را گرفته واز مقابل صندوق بلورن حرکت م کنند وبرگه ها را داخل آن انداختهواز سالن خارج م شوند وبه قفل زرد م نگرند که دهانه صندوق را بر رو ک رنگنکمان بسته است.
شامگاه صندوق همچون داماد رو شانه ها حمل شده وقفل برا شمارشبرگه ها گشوده م شود.
عجب آن است که مردان مهم که مامور شمارش برگه ها هستنداز ان کار خسته نم شوند وکار خود را به سرعت انجام م دهند، چون رنگن کمان تنهاک رنگ افته است: خاکستر غمگن...
قصة قصيرة جدا
ابراهيم درغوثي/ تونس
ترجمها الى الفارسية : محمد سعيدي
صف ها طولان از بامداد در برابر در استاده وهمراهان وگروه ها وارد شدهوفرادشان بلند بود، گو در روز رستاخز بسر م برند.
سپس ک ک وارد سالنبزرگ آکنده از مردان مهم م شوند. برگه ها قرمز وزرد وسفد وسبز ونارنج وبنفشوصورت را گرفته واز مقابل صندوق بلورن حرکت م کنند وبرگه ها را داخل آن انداختهواز سالن خارج م شوند وبه قفل زرد م نگرند که دهانه صندوق را بر رو ک رنگنکمان بسته است.
شامگاه صندوق همچون داماد رو شانه ها حمل شده وقفل برا شمارشبرگه ها گشوده م شود.
عجب آن است که مردان مهم که مامور شمارش برگه ها هستنداز ان کار خسته نم شوند وکار خود را به سرعت انجام م دهند، چون رنگن کمان تنهاک رنگ افته است: خاکستر غمگن...
تعليق